من مجرم هستم!
از سوالاتی که بسیار در ذهن افراد میگذرد این است که :
من یک مجرم هستم. مفهوم این جمله چیست؟
در دوران کودکی و زمانی که ما توانایی های انجام بسیاری از کارها را به طور درست نداشتیم واشتباهات زیادی به خاطر نداشتن اطلاعات کافی انجام میدادیم , دایما از طرف
پدر و مادر و دیگر اعضاء خانواده , معلم , دوست و ... مورد تمسخر و اهانت قرار میگرفتیم.
همیشه ما را خرابکار خطاب میکردند و به عنوان یک فرد بی عرضه مورد خطاب قرار میگرفتیم.
احساساتی که در آن زمان در بدنمان شکل میگرفت را به یاد دارید؟؟
یادتان است چقدر خجالت زده و غمگین میشدید؟
میزان تکرار این رفتارها در زندگی ما آنقدر زیاد است که اگر یک فرد بیست ساله بخواهد آنها را بشمارد نمیتواند تمام آنها را به خاطر بیاورد.
به طور ناخوداگاه در تمام آن اتفاقات و بعد از شنیدن تمام آن حرفها ما خودمان را مقصر میدانستیم و از آنجایی که نوع برخورد آدمهای اطرافمان به گونه ای بوده که بسیار شباهت با
برخورد پلیس با دزدها و مجرمین بوده , همان احساس در ما هم بوجود آمده است و باور قوی در ذهن ما ایجاد شده که : من یک مجرم هستم.
این باور باعث شده که با گذشت زمان و بزرگتر شدن ما هنوز هم فکر میکنیم نمیتوانیم بسیاری از کارها را انجام بدهیم و در صورت انجام دادن آنها خرابکاری میکنیم.
از آنجایی که ما اصلا دوست نداریم همان احساسات بد را دوباره تجربه بکنیم , دست به هیچ کاری نمیزنیم .
احساس مجرم بودن یکی از باورهای بسیار مخرب در انسان است که باید افراد با دانستن آن و تغییر نوع نگرش خود , از آن عبور بکنند تا بتوانند کارهای جدید را
با حس خوب انجام بدهند.
