تمرکز یعنی چی؟؟
تمرکز یعنی: ورودیهای مخرب به دنیای ذهنمان را ببندیم و فقط به ایده و فکر دلخواهمان توجه کنیم.
با این کار ما فقط اطلاعات مرتبط به هدفمان را وارد ذهنمان میکنیم و باگذشت زمان افکاری که مربوط به هدفمان هست، بیشتر وارد سطح ذهن آگاه ما میشود و به طبع آن رفتار ما هم در راستای رسیدن به هدفمان تغییر میکند.
سؤالی که اینجا برای من پیش آمد این بود که، پس اطلاعات گذشته موجود در پارادایمم چی میشوند؟
آیا آنها از بین میروند؟ خیر
هیچ اطلاعاتی از ذهن ما پاک نمیشوند. اصلاً چیزی به نام پاکسازی ذهن وجود ندارد!!!!
اطلاعات فقط تهنشین میشود و اطلاعات جدیدتر روی اطلاعات قبلی را میگیرند.
مثل قندانی از قند که نصفه شده و شما دوباره روی قندهای قبلی را پر از قند میکنید. قطعاً شما برای برداشتن قند، قندان را زیرورو نمیکنید و از روی قندان بهاندازه نیاز خود قند برمیدارید.
این مثال به ما کمک میکند که متوجه بشویم چگونه با اطلاعات باید برخورد کنیم.
ما نباید خودمان را درگیر پیدا کردن باورهای غلط ذهنمان بکنیم؟ زیرا تمرکز و توجه بر روی باورهای منفی باعث بزرگتر شدن و گسترش آنها میشود. بلکه باید تمام تمرکز خودمان را بر روی واردکردن باورهای جدید بکنیم تا ذهنمان پر از باورهای جدید شود.
البته باید متوجه این موضوع باشیم که با یک یا دو بار تکرار کردن یک باور درست نمیتوانیم در برابر سالهای سال ورود باورهای غلط نتیجه دلخواه بگیریم.
بلکه همانطور که باورهای اشتباه با تکرار فراوان وارد ذهن ما شدهاند ما هم باید با تمرکز و تکرار زیاد باورهای درست را جایگزین باورهای اشتباه خودمان بکنیم تا منجر به ایجاد رفتار جدید در ما شود.
ما باید تکرار را در گوش دادن به اطلاعات جدید و صحیح بیشتر کنیم و با تمام وجود سختی تغییر اطلاعات را به جان بخریم. چون اطلاعات قبلی به شدت در برابر اطلاعات جدید از خودشان مقاومت نشان میدهند و برای اینکه ما تکرار نکنیم و عادات قدیمی خودمان را عوض نکنیم حواس ما را پرت میکنند و امید ما را به موفقیت از بین میبرند.
باید یادآور بشوم که مکانیزم بقاء اصلاً نمیداند که اطلاعات موجود برای ما مفید نیست و فکر میکند که با ورود اطلاعات جدید زندگی ما مورد تهدید قرار میگیرد.
البته برای اینکه این مطلب را کمی بهتر درک کنیم باید بدانیم که در هدفگذاری وقتیکه ما یک ایده جدید را انتخاب میکنیم این عمل توسط ذهن آگاه انجام میشود و اصلاً ذهن آگاه ما وظیفه ندارد که بداند و به ما بگوید که چطور ممکن است ما به هدفمان برسیم.
درواقع ذهن آگاه تنها وظیفه دارد که از طریق حواس ششگانه خود ایدهای را به ما نشان بدهد و راه رسیدن به هدف از وظایف ذهن نیمهآگاه ما هست.
ذهن نیمهآگاه از طریق رابطهای که با کائنات و ذهن جهانی دارد راه رسیدن به هدف را به ما نشان میدهد.
برای همین هم تنها ما باید بدانیم که چه چیزی را میخواهیم و بعدازآن باید این سؤال را از خودمان بپرسیم که:
چهکارهایی را باید برای رسیدن به هدفم انجام بدهم؟
وقتیکه ما دائماً این سؤال را از خودمان میپرسیم و با پافشاری برای دریافت جواب این سؤال ذهن نیمهآگاه از هدف ما مطلع شده و به دنبال جواب سؤال ما میرود.
نکته قابل توجه و مهم این است که سختی راه ما فقط تا آنجایی هست که ما ذهن نیمهآگاه خودمان را با قدرت ایمان و اراده از هدفمان مطلع کنیم. بعدازاینکه ذهن نیمهآگاه از هدف ما مطلع شد (یعنی ما به صورت احساسی نسبت به خواستهمان آگاه و درگیر شدیم و این احساس را به مدت موردنیاز نگهداری کردیم) دیگر بقیه کارها به صورت اتوماتیک وار انجام میشود.
چطور زندگی خودت را میتوانی تغییر بدهی؟
انسان کیست و چگونه کار میکند؟
پارادایم چیست؟
باور چیست؟
این آدمک خطی است
تصویرسازی:
برداشت
حافظه
دلیل جویی
دریافت یا حس ششم
اراده
تصمیم چیست؟
تصمیم یعنی اقدام
منطقه آسایش و رفاه
توهمات من
مشورتهای غلط
همیشه بهروز باش!!!
عدم تمرکز
تمرکز یعنی چی؟؟
ترس از دانستن اشتباهاتم
در اصل تعریف یادگیری یعنی تغییر رفتار!
فکر میکردم دیر شده
احساس وابستگی
نگرش
ما اینجا هستیم تا یاد بگیریم و به دیگران خدمت کنیم!
هدفگذاری
راهکارهای موفقیت
قانون جبران در کسب و کار