عدم تمرکز
از دیگر مشکلات من نداشتن تمرکز بود.
من دائماً دنبال کارهای مختلف بودم و ازآنجاییکه درست فکرکردن را بلد نبودم، نمیتوانستم روی یک چیز متمرکز بشوم.
خوب همانطور که در اول کتاب اشاره کردم وقتیکه ورودیهای زیادی به سمت ذهن ما باشد و ما دائماً به چیزهای مختلف فکر کنیم و مزرعه ذهن خودمان را از هر بذری پر میکنیم دیگر امکان برداشت یک محصول خاص وجود ندارد و دائماً در ذهن ما افکار مختلف بالا میآید و در هرلحظه ما میخواهیم کارهای مختلفی انجام بدهیم.
چون این اتفاق بهطور بیاختیار رخ میدهد و ما اصلاً نظارتی بر روی آن نداریم پس بهتر هست که مفهوم تمرکز را یاد بگیریم.