هدفگذاری
افراد زیادی در هدفگذاری دچار مشکل هستند و نمیدانند هدفی را که در زندگی دنبال میکنند درست است یا غلط؟
ما در اینجا سه استراتژی در هدفگذاری را مطرح میکنیم:
- میتوانم
- فکر میکنم که میتوانم
- میخواهم
وقتی فردی استراتژی نوع اول را انتخاب میکند به تواناییهای فردی خود متکی شده و به آنها غره میشود و با دانش خود شروع به انجام اقداماتش میکند.
این فرد معمولاً بعدازاینکه چند بار در مسیر هدفش به مشکلی برمیخورد آن کار را رها کرده و دچار سرخوردگی میشود. دائماً با خود میگوید که من برای این کار ساخته نشدهام و این کار، کار بهدردبخوری نیست.
شروع به توجیه کردن خودکرده و همه را بهجز خودش مسئول شکستش میداند.
افرادی که جز دسته دوم هستند با اتکا به یاری دوستان و آشنایان و بر اساس حدس و گمانهایی که با خود میزنند وارد کاری میشوند و هدفی را انتخاب میکنند.
این افراد به پدر، دوست، وام بانکی و شانس متکی هستند.
اگر افرادی که فکر میکنند در مسیر موفقیتشان به آنها کمک میکنند این کار را نکنند.
اگر وام جور نشود، اگر پارتی پیدا نشود و هزاران حدسی که میزدند نشود، آنها سرخورده و عصبانی شده و از گروه دوم وارد گروه اولیها میشوند و به دانش و تواناییهای خودشان متکی میشوند.
شروع به اقدامات فردی کرده و بعد از چند بار شکست خوردن به شدت افسرده شده و خود را در تنهایی میبینند.
در این زمان این افراد هم کار را رها کرده و شروع به سرزنش کردن خود و دیگران میکنند.
جالب است که بدانیم بیش از 95 درصد افراد در هدفگذاری جزو این دودسته هستند.
در هدفگذاری صحیح ما باید جزو دسته سوم باشیم.
من چی میخواهم؟
من تحت هر شرایطی، این را میخواهم.
در این زمان فرد دیگر به نشدن کار فکر نمیکند و فقط به شدن کار فکر میکند.
کسی که اینگونه هدفگذاری میکند شروع به پیدا کردن راهحل مشکلات پیشرو میکند.
نکته بسیار مهم در هدفگذاری صحیح این است که فرد با اینکه نمیداند راه رسیدن به هدفش چیست ولی به دنبال آن میگردد.
آقای باب پراکتور میگوید ذهن آگاه ما فقط مسئول پیدا کردن و ایجاد ایدههاست و راه رسیدن به هدف اصلاً چیزی نیست که ذهن آگاه از آن مطلع باشد.
اکثر افراد، چون راه رسیدن به هدفشان را در ابتدای راه نمیدانند اصلاً اقدامی انجام نمیدهند.
ولی آنها باید بدانند که پیدا کردن راه رسیدن به هدفمان وظیفه ذهن نیمهآگاه ماست و تا وقتیکه ذهن نیمهآگاه از هدف ما مطلع نشود چطور میتواند به ما کمکی بکند.
ما موظفیم با کمک نیروی ایمان و اراده ذهن نیمهآگاه را از هدفمان مطلع بکنیم تا ذهن نیمهآگاه از طریق ذهن جهانی جواب سؤالات ما را به ذهن آگاه برساند.
یادتان باشد هر سؤالی که در ذهن ما ایجاد میشود جوابش در جهان وجود دارد و فقط با فکر کردن صحیح هست که ما میتوانیم به آن برسیم.
این اصول به ما کمک میکند تا دررسیدن به هدفمان دچار استرس نشویم و صبر و حوصله به خرج بدهیم.
در این حالت هست که شادی و لذت را میتوانیم تجربه کنیم.
ما باید بدانیم که بهجز پاداش قابللمس، که میتواند پول یا کالا باشد؛ پاداش بزرگتری هم هست که آن احساس فوقالعاده درونی هست که از کمک کردن بدون انتظار بازگشت میآید.
این راز داشتن لذت مداوم در زندگی است.
این مورد را میتوان در تمامی ابعاد زندگی به کار برد. روابط خانوادگی، دوستی، برخورد با مشتری و غیره.
داشتن دانش ایجاد رابطه عالی با دیگران باعث میشود که ما هم خودمان لذت بیشتری از زندگی ببریم و هم به دیگران کمک کنیم تا از بودن در کنار ما لذت بیشتری ببرند.
داشتن دوستان خوب یک نعمت هست و هرچه این نعمت بیشتر باشد، زندگی جذابتر میشود.
تمام اتفاقاتی که در طول دوران زندگی ما میافتد ماحصل اطلاعاتی است که وارد ذهن ما شده است.
ما باید متوجه باشیم که میشود تغییر کرد و البته که ما در هر لحظه در حال تغییر هستیم.
ولی برای اینکه تغییر ما باعث بهتر شدن زندگی ما شود، نه بدتر شدن، باید بدانیم که چه اطلاعاتی را وارد ذهن خودمان بکنیم.
ما همیشه باید این سوال مهم را از خودمان بپرسیم که چرا کارهایی که دارم انجام میدم رو انجام میدم؟
چرا به چیزهایی که دارم فکر میکنم, فکر میکنم؟
چرا زندگی من اینگونه است؟
ما باید همیشه خودمان را به چالش بکشیم و از این کار نترسیم و دایما از خودمان سوال بپرسیم.
این کار به ما کمک میکند تا کمتر اشتباه بکنیم.
بعد از دانستن تمام این اطلاعات زندگی من از شب به روز تبدیل شد.
متوجه شدم که دلیل تمام شکستهایی که در اول کتاب برای شما توضیح دادم فقط و فقط به خاطر نداشتن یک سری اطلاعات اساسی و مهم بود که در هیچ کجا به من گفته نشده بود و اگر من آنها را میدانستم اصلا دچار آن همه دردسر نمیشدم.
الان که این کتاب را برای شما مینویسم توانستم با کمک این اطلاعات کسب و کار رنگ خود را دوباره سرپا کنم و با اتوماسیون کردن آن کا , صاحب یک بیزینس بشوم.
در کنار آن هم به حرفه مورد علاقه خودم که از دوران نوجوانی به آن علاقه مند بودم بپردازم.
مربی رشد و توسعه فردی شدم و با عشق و لذت اطلاعاتی که از استاد خودم یاد گرفتم و زندگی خودم را تغییر دادم را در اختیار شما قرار بدهم.
آرزو دارم که روزی همه متوجه بشوند برای داشتن زندگی عالی و جلوگیری از اشتباه نیاز به اطلاعات صحیح دارند.
چطور زندگی خودت را میتوانی تغییر بدهی؟
انسان کیست و چگونه کار میکند؟
پارادایم چیست؟
باور چیست؟
این آدمک خطی است
تصویرسازی:
برداشت
حافظه
دلیل جویی
دریافت یا حس ششم
اراده
تصمیم چیست؟
تصمیم یعنی اقدام
منطقه آسایش و رفاه
توهمات من
مشورتهای غلط
همیشه بهروز باش!!!
عدم تمرکز
تمرکز یعنی چی؟؟
ترس از دانستن اشتباهاتم
در اصل تعریف یادگیری یعنی تغییر رفتار!
فکر میکردم دیر شده
احساس وابستگی
نگرش
ما اینجا هستیم تا یاد بگیریم و به دیگران خدمت کنیم!
هدفگذاری
راهکارهای موفقیت
قانون جبران در کسب و کار